عشق را در دل عصیانگر خود خاک کنیم
شامه از بوی بدش ، تا به ابد پاک کنیم
در هوایی که نفسهای جنون سم زده است
جام خود ، پر ز میِ سرخ ترین تاک کنیم
رخت بی رخوت صد تکه ی این دنیا را
با تنفر همه را جمع ، و در ساک کنیم
خاطری کز پی آشفتگی اش لرزانیم
از سر سردی دلهای عبث باک کنیم
عاشقی بد بد و بد کرد به ما ، ای جانا
تن خود را به هوای هوسی خاک کنیم
تا به کی مغز سراسر گچ بی حاصل را
به یدک باز کشیده ، به ابد آک کنیم
قلب خود را ز چه رو دست غریبان دادیم
کز پی اش های زده ، سینه چنین چاک کنیم
به درک کن دل خود ، حس بدی دارد عشق
چشم دل شسته و پس ، نم نم و نمناک کنیم
در دروازه ی دل را ، به گلی باید بست
مهر باطل به سراپاش زده ، لاک کنیم
دیگر این عمر نمی ارزد و سودی نبریم
پس بیا فکر به حالِ دلِ غمناک کنیم
دیگر از دشت پر از بلبل و گل رد نشویم
هوس خار و خس و کژدم و خاشاک کنیم
شعر از : افسون ![](http://www.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/72.gif)
نظرات شما عزیزان:
ندا ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت6:51---6 خرداد 1392
سلام
دوستان خوبم وبلاگ خیلی زیبایی داری محشره افرین.
جداخیلی خوشحال شدم.
به منم یه سری بزن منتظرما.منتظرم نزار
زودباش بیا...
مرسی